دهی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 46 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 5 هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به ساردوئیه واقع است و 5 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 46 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 5 هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به ساردوئیه واقع است و 5 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نام محلتی به یزد که آب انباری معروف دارد: آب انبار باغ گندم نزدیک چهار صد سال است مردم کوی باغ گندم از آن استفاده میکنند، در 971 هجری قمری ساخته شده چنانکه کاشی سر درش حکایت میکند: دلیلی چو خضر از تو تاریخ پرسد بگو روزی او بود آب کوثر (971 هجری قمری) . (از تاریخ یزد آیتی ص 249)
نام محلتی به یزد که آب انباری معروف دارد: آب انبار باغ گندم نزدیک چهار صد سال است مردم کوی باغ گندم از آن استفاده میکنند، در 971 هجری قمری ساخته شده چنانکه کاشی سر درش حکایت میکند: دلیلی چو خضر از تو تاریخ پرسد بگو روزی او بود آب کوثر (971 هجری قمری) . (از تاریخ یزد آیتی ص 249)
دهی است از دهستان استرآباد رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 7 هزارگزی جنوب خاوری گرگان در دشت واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 185 تن سکنه و آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و غلات و لبنیات و شغل مردمش زارعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان استرآباد رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 7 هزارگزی جنوب خاوری گرگان در دشت واقع است. ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 185 تن سکنه و آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و غلات و لبنیات و شغل مردمش زارعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
باد بویناک. باد متعفن. الریح المنتنه. (اقرب الموارد). زهم. زهمه. (منتهی الارب) ، بادفرا نیز گویند که بازیچۀ اطفالست و آن پوست پاره ای باشد مدور که ریسمانی در آن گذارند و در کشاکش آورند تا بگردش درآید و صدائی از آن ظاهر شود. (برهان) (آنندراج). رجوع به بادافراه، بادافره، بادفره، بادفر و فرفره شود
باد بویناک. باد متعفن. الریح المنتنه. (اقرب الموارد). زُهْم. زهمه. (منتهی الارب) ، بادفرا نیز گویند که بازیچۀ اطفالست و آن پوست پاره ای باشد مدور که ریسمانی در آن گذارند و در کشاکش آورند تا بگردش درآید و صدائی از آن ظاهر شود. (برهان) (آنندراج). رجوع به بادافراه، بادافره، بادفره، بادفر و فرفره شود